راه روشن

خوش‏تر آن باشد که سر دلبران .... گفته آید در حدیث دیگران

خوش‏تر آن باشد که سر دلبران .... گفته آید در حدیث دیگران

راه روشن

امروز آشکارترین و روشنترین حقایق اسلامى به وسیله بخشى از مدعیان اسلام در کشورهاى اسلامى نادیده گرفته میشود.امروز همان روزى است که شعارها یکسان است، اما جهت گیریها به شدت مغایر یکدیگر امروز شرایطى مشابه شرایط حکومت دوران امیر المؤمنین(ع)است.پس روزگار نهج البلاغه است.امروز میشود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین(ع) به واقعیتهاى جهان و جامعه نگاه کرد و بسیارى از حقایق را دید و شناخت و علاج دردها را پیدا کرد.
همین است که به نظر ما امروز از همیشه به نهج البلاغه محتاج‏تریم.

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

پرهیز از رشوه

شب هنگام کسى به دیدار ما آمد  و ظرفى سر پوشیده پر از حلوا داشت، معجونى در آن ظرف بود چنان از آن متنفّر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّى، یا قى کرده آن مخلوط کردند به او گفتم: هدیه است یا زکات یا صدقه که این دو بر ما اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم حرام است. گفت: نه، نه زکات است نه صدقه، بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند، آیا از راه دین وارد شدى که مرا بفریبى یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدى یا هذیان مى‏ گویى به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان‏هاست به من دهند تا خدا را نافرمانى کنم که پوست جوى را از مورچه ‏اى ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد و همانا این دنیاى آلوده شما نزد من از برگ جویده شده ملخ پست‏ تر است على را با نعمت‏هاى فنا پذیر، و لذّتهاى ناپایدار چه کار ، به خدا پناه مى‏ بریم از خفتن عقل، و زشتى لغزش‏ها، و از او یارى مى‏ جوییم.
خطبه 224

یارى از خدا در مشکلات اقتصادى

خدایا آبرویم را با بى نیازى نگهدار، و با تنگدستى شخصیّت مرا لکّه دار مفرما، که از روزى خواران تو روزى خواهم، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم، مرا در ستودن آن کس که به من عطایى فرمود موفّق فرما، و در نکوهش آن کس که از من دریغ داشت آزمایش فرما، در صورتى که در پشت پرده، اختیار هر بخشش و دریغى در دست تو است و تو بر همه چیز توانای.

خطبه 225

دنیا شناسى

به حق مى‏ گویم آیا دنیا تو را فریفته است یا تو خود فریفته دنیایى. دنیا عبرت‏ها را براى تو آشکار، و تو را به تساوى دعوت کرد، دنیا با دردهایى که در جسم تو میگذارد، و با کاهشى که در توانایى تو ایجاد میکند، راستگوتر از آن است که به تو دروغ بگوید، و یا مغرورت سازد. چه بسا نصیحت کننده ‏اى از دنیا را متّهم کردى، و راستگویى را دروغگو پنداشتى،اگر دنیا را از روى شهرهاى ویران شده، و خانه‏ هاى درهم فرو ریخته بشناسى، آن را یادآورى دلسوز، و اندرز دهنده‏ اى گویا مى ‏یابى، که چونان دوستى مهربان از تباهى و نابودى تو نگران است. دنیا چه خوب خانه‏ اى است براى آن کس که آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلّى است براى آن کس که آن را وطن خویش انتخاب نکند. سعادتمندان به وسیله دنیا در قیامت، کسانى هستند که امروز از حرام آن مى ‏گریزند.

خطبه223

چگونه بودن

سستى دل را با استقامت درمان کن، و خواب زدگى چشمانت را با بیدارى از میان بردار، و اطاعت خدا را بپذیر، و با یاد خدا انس گیر، و یاد آر که تو از خدا روى گردانى و در همان لحظه او روى به تو دارد، و تو را به عفو خویش مى‏ خواند، و با کرم خویش مى‏ پوشاند در حالى که تو از خدا بریده به غیر او توجّه دارى پس چه نیرومند و بزرگوار است خدا و چه ناتوان و بى مقدارى تو، که بر عصیان او جرأت دارى، در حالى که تو را در پرتو نعمت خود قرار داده، و در سایه رحمت او آرمیده‏ اى، نه بخشش خود را از تو گرفته،و نه پرده اسرار تو را دریده است. بلکه چشم بر هم زدنى، بى‏ احسان خدا زنده نبودى در حالى که یا در نعمت‏هاى او غرق بودى، یا از گناهان تو پرده پوشى شد، و یا بلا و مصیبتى را از تو دور ساخته است، پس چه فکر مى‏ کنى اگر او را اطاعت کنى به خدا سوگند اگر این رفتار میان دو نفر که در توانایى و قدرت برابر بودند وجود داشت (و تو یکى از آن دو بودى) تو نخستین کسى بودى که خود را بر زشتى اخلاق، و نادرستى کردار محکوم مى ‏کردى.

خطبه 223

هشدار از غرور زدگى ‏ها

برهان گناهکار، نادرست‏ ترین برهان‏ها است، و عذرش از توجیه هر فریب خورده‏ اى بى اساس‏تر، و خوشحالى او از عدم آگاهى است. اى انسان چه چیز تو را بر گناه جرأت داده و در برابر پروردگارت مغرور ساخته و بر نابودى خود علاقه‏ مند کرده است آیا بیمارى تو را درمان نیست و خواب زدگى تو بیدارى ندارد چرا آنگونه که به دیگران رحم مى‏ کنى، به خود رحم نمى‏ کنى  چه بسا کسى را در آفتاب سوزان مى ‏بینى بر او سایه مى ‏افکنى یا بیمارى را مى‏ نگرى که سخت ناتوان است، از روى دلسوزى بر او اشک مى ‏ریزى، امّا چه چیز تو را بر بیمارى خود بى تفاوت کرده و بر مصیبت‏ هاى خود شکیبا و از گریه بر حال خویشتن باز داشته است در حالى که هیچ چیز براى تو عزیزتر از جانت نیست چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بیدار نکرده است که در گناه غوطه‏ ور، و در پنجه قهر الهى مبتلا شده‏...

خطبه 223

پوینده راه خدا

عقلش را زنده کرد و نفس خویش را کشت، تا آنجا که جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمى گرایید، برقى پر نور براى او درخشید،و راه را براى او روشن کرد و در راه راست او را کشاند و از درى به در دیگر برد تا به در سلامت و سراى جاودانه رساند، که دو پاى او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد. این، پاداش آن بود که دل را درست به کار گرفت، و پروردگار خویش را راضى کرد.

خطبه 220

عبرت از گذشتگان

آه زمین چه اجساد عزیز و خوش سیمایى را که با غذاهاى لذیذ و رنگین زندگى کردند، و در آغوش نعمت‏ها پرورانده شدند به کام خویش فرو برد. آنان که مى‏ خواستند با شادى غم‏ها را از دل بیرون کنند، و به هنگام مصیبت با سرگرمى‏ ها، صفاى عیش خود را برهم نزنند، دنیا به آنها و آنها به دنیا مى ‏خندیدند، و در سایه خوشگذرانى غفلت زا، بى خبر بودند که روزگار با خارهاى مصیبت زا آنها را در هم کوبید و گذشت روزگار توانایى ‏شان را گرفت، مرگ از نزدیک به آنها نظر دوخت، و غم و اندوهى که انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت، و غصّه‏ هاى پنهانى که خیال آن را نمی ‏کردند، در جانشان راه یافت، در حالى که با سلامتى انس داشتند انواع بیماری‏ها در پیکرشان پدید آمد...

خطبه 221