سپس فتنه اى سر برآورد که سخت لرزاننده، در هم کوبنده و نابود کننده است،
که قلبهایى پس از استوارى مى لغزند، و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه
مى گردند، و افکار و اندیشه ها به هنگام هجوم این فتنه ها پراکنده، و
عقاید پس از آشکار شدنشان به شک و تردید دچار مى گردد.
آن کس که به مقابله
با فتنه ها برخیزد کمرش را مى شکند، و کسى که در فرو نشاندن آن تلاش مى
کند، او را در هم مى کوبد. در این میان فتنه جویان چونان گورخران، یکدیگر
را گاز مى گیرند، و رشته هاى سعادت و آیین محکم شده شان لرزان مى گردد،
و حقیقت امر پنهان مى ماند.
حکمت و دانش کاهش مى یابد، ستمگران به سخن
مى آیند، و بیابان نشین ها را در هم مى کوبند، و با سینه مرکب هاى ستم،
آنها را خرد مى نمایند. تک روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند، و
سواران با قدرت در آن به هلاکت مى رسند.
فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد
مى شود، و خون هاى تازه را مى دوشد، نشانه هاى دین را خراب، و یقین را
از بین مى برد. فتنه هایى که افراد زیرک از آن بگریزند، و افراد پلید در
تدبیر آن بکوشند. آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است.در آن پیونده خویشاوندى قطع شده، و از اسلام جدا مى گردند.
فتنه ها چنان ویرانگرند که
تندرستها بیمار، و مسکن گزیدگان کوچ مى کنند، در آن میان کشت هاى است
که خونش به رایگان ریخته، و افراد ترسویى که طالب امانند، با سوگندها آنان
را فریب مى دهند، و با تظاهر به ایمان آنها را گمراه مى کنند.
خطبه151