پرهیز از رشوه
خطبه 224
بدانید بندگانى که نگاهدار علم خداوندند، و آن را حفظ مى کنند، و چشمه هاى علم الهى را جوشان مى سازند، با دوستى خدا با یکدیگر پیوند داشته و یکدیگر را دیدار مى کنند. جام محبّت او را به همدیگر مى نوشانند، و از آبشخور علم او سیراب مى گردند. شک و تردید در آنها راه نمى یابد، و از یکدیگر بدگویى نمى کنند. سرشت و اخلاقشان با این ویژگى ها شکل گرفته است، و بر این اساس تمام دوستیها و پیوندهایشان استوار است. آنان، چونان بذرهاى پاکیزه اى هستند که در میان مردم گزینش شده، آنها را براى کاشتن انتخاب و دیگران را رها مى کنند. با آزمایشهاى مکرّر امتیاز یافتند، و با پاک کردن هاى پى در پى خالص گردیدند
خطبه214
اى مردم در راه راست، از کمى روندگان نهراسید، زیرا اکثریّت مردم بر گرد
سفره اى جمع شدند که سیرى آن کوتاه، و گرسنگى آن طولانى است.
اى مردم، همه
افراد جامعه در خشنودى و خشم شریک مى باشند، چنانکه شتر ماده ثمود را یک
نفر دست و پا برید، امّا عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زیرا همگى آن را
پسندیدند.
خداوند سبحان مى فرماید: «ماده شتر را پى کردند و سرانجام پشیمان شدند»
سرزمین آنان چونان آهن گداخته اى که در زمین نرم فرو رود، فریادى زد و فرو
ریخت،
اى مردم آن کس که از راه آشکار برود به آب مى رسد، و هر کس از راه راست منحرف شود سرگردان مى ماند.
خطبه 201
آنها در یارى کردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرّقید
شما
امام خود را در حق نافرمانى کرده و آنها امام خود را در باطل
فرمانبردارند.
آنها نسبت به رهبر خود امانت دار و شما خیانتکارید، آنها در شهرهاى خود به اصلاح و آبادانى مشغولند و شما به فساد و خرابى
اگر من کاسه چوبى آب را به یکى از شماها امانت دهم مى ترسم
که بند آن را بدزدید.
خدایا، من این مردم را با پند و تذکّرهاى مداوم خسته کردم و آنها نیز مرا خسته نمودند،
آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمده، دل شکسته ام،
به جاى
آنان افرادى بهتر به من مرحمت فرما، و به جاى من بدتر از من بر آنها مسلّط
کن.
خدایا، دلهاى آنان را، آنچنان که نمک در آب حل مى شود، آب کن.
آنگاه که خداوند آیه 1 و 2 سوره عنکبوت را نازل کرد که:
آیا مردم خیال مى
کنند چون که گفتند ایمان آوردیم، بدون آزمایش رها مى شوند ،دانستم که تا
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در میان ماست آزمایش نمى گردیم.
پرسیدم اى رسول خدا این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را بدان آگاهى
داده است ،فرمود: «اى على پس از من امّت اسلامى به فتنه و آزمون دچار مى
گردند»
و پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «اى على
همانا این مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمایش مى شوند، و در
دیندارى بر خدا منّت مى گذارند، با این حال انتظار رحمت او را دارند، و از
قدرت و خشم خدا، خود را ایمن مى پندارند، حرام خدا را با شبهات دروغین،و
هوس هاى غفلت زا، حلال مى کنند، «شراب» را به بهانه اینکه «آب انگور» است
و رشوه را که «هدیه» است و ربا را که «نوعى معامله» است حلال مى شمارند».
گفتم اى رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پایه اى بدانم آیا در پایه
ارتداد یا فتنه و آزمایش پاسخ فرمود: «در پایه اى از فتنه و آزمایش»
خطبه 156
سعى کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه هاى بدعتها نباشید و آنچه را که پیوند امت اسلامى بدان استوار، و پایه هاى طاعت بر آن پایدار است، بر خود لازم شمارید و بر خدا، ستمدیده وارد شوید نه ستمگر، و از گرفتار شدن به دام هاى شیطان، و قرار گرفتن در وادى دشمنى ها بپرهیزید و لقمه هاى حرام به شکم خود راه ندهید شما برابر دیدگان خداوندى قرار دارید که گناهان را حرام کرد و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود.
خطبه 151
سپس فتنه اى سر برآورد که سخت لرزاننده، در هم کوبنده و نابود کننده است،
که قلبهایى پس از استوارى مى لغزند، و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه
مى گردند، و افکار و اندیشه ها به هنگام هجوم این فتنه ها پراکنده، و
عقاید پس از آشکار شدنشان به شک و تردید دچار مى گردد.
آن کس که به مقابله
با فتنه ها برخیزد کمرش را مى شکند، و کسى که در فرو نشاندن آن تلاش مى
کند، او را در هم مى کوبد. در این میان فتنه جویان چونان گورخران، یکدیگر
را گاز مى گیرند، و رشته هاى سعادت و آیین محکم شده شان لرزان مى گردد،
و حقیقت امر پنهان مى ماند.
حکمت و دانش کاهش مى یابد، ستمگران به سخن
مى آیند، و بیابان نشین ها را در هم مى کوبند، و با سینه مرکب هاى ستم،
آنها را خرد مى نمایند. تک روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند، و
سواران با قدرت در آن به هلاکت مى رسند.
فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود، و خون هاى تازه را مى دوشد، نشانه هاى دین را خراب، و یقین را از بین مى برد. فتنه هایى که افراد زیرک از آن بگریزند، و افراد پلید در تدبیر آن بکوشند. آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است.در آن پیونده خویشاوندى قطع شده، و از اسلام جدا مى گردند.
فتنه ها چنان ویرانگرند که تندرستها بیمار، و مسکن گزیدگان کوچ مى کنند، در آن میان کشت هاى است که خونش به رایگان ریخته، و افراد ترسویى که طالب امانند، با سوگندها آنان را فریب مى دهند، و با تظاهر به ایمان آنها را گمراه مى کنند.
خطبه151
ضرورت حکومت سخن حقّى است، که از آن اراده باطل شد آرى درست است فرمانى جز فرمان خدا نیست، ولى اینها مى گویند زمامدارى جز براى خدا نیست
در حالى که مردم به زمامدارى نیک یا بد، نیازمندند، تا مؤمنان در سایه حکومت، به کار خود مشغول و کافران هم بهرمند شوند
و مردم در استقرار حکومت، زندگى کنند، به وسیله حکومت بیت المال جمع آورى مى گردد و به کمک آن با دشمنان مى توان مبارزه کرد. جادّه ها أمن و امان، و حقّ ضعیفان از نیرومندان گرفته مى شود، نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران، در امان مى باشند.
امّا در حکومت پاکان، پرهیزکار به خوبى انجام وظیفه مى کند ولى در حکومت بدکاران، ناپاک از آن بهرمند مى شود تا مدّتش سر آید و مرگ فرا رسد.
خطبه40
پس از ستایش پروردگار، بدانید که تقدیرهاى الهى چون قطرات باران از آسمان به سوى انسانها فرود مى آید، و بهره هر کسى، کم یا زیاد به او مى رسد پس اگر یکى از شما براى برادر خود، برترى در مال و همسر و نیروى بدنى مشاهده کند، مبادا فریب خورد و حسادت کند.
هم چنین مسلمانى که از خیانت پاک است انتظار دارد و یکى از دو خوبى نصیب او گردد: یا دعوت حق را لبیک گفته عمر او پایان پذیرد «که آنچه در نزد خداست براى او بهتر است»، و یا خداوند روزى فراوان به او دهد و صاحب همسر و فرزند و ثروت گردد، و هم چنان دین و شخصیّت خود را نگاه دارد.
همانا ثروت و فرزندان، محصول دنیا و فانى شدنى، و عمل صالح زراعت آخرت است، گر چه گاهى خداوند، هر دوى آن را به ملّتهایى خواهد بخشید. از خدا در آن چه اعلام خطر کرده است بر حذر باشید از خدا آنگونه بترسید که نیازى به عذر خواهى نداشته باشید .
عمل نیک انجام دهید بدون آن که به ریا و خود نمایى مبتلا شوید، زیرا هر کس، کارى براى غیر خدا انجام دهد، خدا او را به همان غیر واگذارد. از خدا، درجات شهیدان، و زندگى سعادتمندان، و هم نشینى با پیامبران را درخواست مى کنیم.
اى مردم، انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، باز از خویشاوندان خود بى نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند. خویشاوندان انسان، بزرگترین گروهى هستند که از او حمایت مى کنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدایند، و در هنگام مصیبتها نسبت به او، پر عاطفهترین مردم مى باشند.
نام نیکى که خدا از شخصى در میان مردم رواج دهد بهتر از میراثى است که دیگرى بردارد. (قسمت دیگرى از همین خطبه) آگاه باشید، مبادا از بستگان تهیدست خود رو برگردانید،و از آنان چیزى را دریغ دارید، که نگاه داشتن مال دنیا، زیادى نیاورد و از بین رفتنش کمبودى ایجاد نکند. آن کس که دست دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها یک دست را از آنها گرفته امّا دستهاى فراوانى را از خویش دور کرده است، و کسى که پر و بال محبّت را بگستراند، دوستى خویشاوندانش تداوم خواهد داشت.
خطبه23
در این روزگاران، مردم چهار گروه اند:
گروهى اگر دست به فساد نمى زنند، براى این است که، روحشان ناتوان، و شمشیرشان کند، و امکانات مالى، در اختیار ندارند.
گروه دیگر، آنان که شمشیر کشیده، و شرّ و فسادشان را آشکار کرده اند، لشکرهاى پیاده و سواره خود را گرد آورده، و خود آماده کشتار دیگرانند. دین را براى به دست آوردن مال دنیا تباه کردند که یا رییس و فرمانده گروهى شوند، یا به منبرى فرا رفته، خطبه بخوانند. چه بد تجارتى، که دنیا را بهاى جان خود بدانى، و با آنچه که در نزد خداست معاوضه نمایى.
گروهى دیگر، با اعمال آخرت، دنیا را مى طلبند، و با اعمال دنیا در پى کسب مقام هاى معنوى آخرت نیستند، خود را کوچک و متواضع جلوه مى دهند. گامها را ریاکارانه و کوتاه بر مى دارند، دامن خود را جمع کرده، خود را همانند مؤمنان واقعى مى آرایند، و پوشش الهى را وسیله نفاق و دو رویى و دنیا طلبى خود قرار مى دهند.
و برخى دیگر، با پستى و ذلّت و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند، که خود را به زیور قناعت آراسته، و لباس زاهدان را پوشیده اند. اینان هرگز، در هیچ زمانى از شب و روز، از زاهدان راستین نبوده اند.